به گزارش شهرآرانیوز، ساعت کمی از ۱۰ صبح گذشته بود که به ورودی پایگاه رسیدیم. همانند تمامی اماکن نظامی، انضباط حرف اول را میزد. با هماهنگیهای صورت گرفته وارد شدیم و به سمت دفتر فرماندهی و ستاد حرکت کردیم.
اینجا ببینید:
«سلام. خیلی خوش آمدید. من زارعی هستم سرباز این پایگاه هوایی». این آغاز مکالمه فرمانده پایگاه پنجم رزمی هوانیروز مشهد با ما بود. سرهنگ خلبان ستاد محمدرضا زارعی، سر استاد خلبان و خلبان آزمایشی بالگرد تاکتیکی ۲۱۴ هوانیروز ارتش جمهوری اسلامی ایران است که اینک به عنوان فرمانده پایگاه خدمت میکند.
سرهنگ زارعی داستان نظامی شدن خود را اینگونه تعریف کرد: «سال ۷۴ بود که با یکی از دوستانم راهی سینما ۲۲ بهمن تربت حیدریه شدم تا به تماشای فیلم جنگی «کانی مانگا» بنشینم. سال بعد، خودم خلبان بالگردهایی بودم که در این فیلم دیدم». این داستان کوتاه و مهیج افسر خلبانی است که در روزهای جنگ تحمیلی و با دیدن اثری هنری، رخت سربازی و دفاع از تمامیت ارضی کشور را بر تن میکند و اینک به عنوان یک فرمانده به خدمت میپردازد. با سرهنگ به سمت خط پروازی بالگردهای تحت فرماندهی اش رهسپار میشویم.
باد نسبتا شدیدی در حال وزیدن بود. ماشین فرماندهی وارد رمپ پروازی شد و جمعی از افسران خلبان به استقبال فرمانده شان آمدند. در سکوت پایگاه، تعدادی بالگرد پوشیده شده با برزنت و بسته شده با زنجیر قرار داشتند و کمی آنطرف تر، «کبرا»های تهاجمی هوانیروز آرام گرفته بودند، اما از دور هم میشد ابهت شان را مشاهده کرد. این بالگردها، کهنه سربازان دفاع از حریم کشور بودند و هریک از آنان، تعداد زیادی از تانکها و نیروهای دشمن بعثی را تار و مار کرده بودند و اینک در گوشه ای، افسار بر ملخ آنان زده شده بود.
سرگرم گفتگو با سرهنگ زارعی بودیم که صدای غرش یک فروند بالگرد ۲۱۴ در فضا پیچیده و از دور در آسمان پروازی مشهد پدیدار شد. بالگرد ماموریت داشت تا چتربازان تیپ ویژه ۶۵ یا همان «نوهد» را برای تمرین پرش با چتر جابجا کند. اکنون بالگرد در حال بازگشت به آشیانه بود.
به محض فرود، به اتفاق فرمانده به سوی بالگرد رفتیم و شاهد خوش و بش فرماندهی پایگاه با افسران خلبان بودیم. از ماموریت رضایت داشتند و آماده ادامه پرواز بر فراز فرودگاه بودند.
بالگردهای غیر تهاجمی مستقر در پایگاه پنجم، روزانه ماموریتهایی را برعهده دارند که مطرحترین ماموریت آن، امداد هوایی به اورژانس ۱۱۵ مشهد است. سرهنگ زارعی تعریف کرد که فقط در سال گذشته بیش از ۱۰۲ ماموریت هوایی در پایگاههای اورژانس مشهد و نیشابور انجام دادیم که خوشبختانه ۱۰۰ درصد نیز موفقیت آمیز بوده است.
سال ۱۳۹۱ بود که یک فروند بالگرد امدادی این پایگاه که در حال امدادرسانی درمانی بود به علت نقص فنی سقوط کرد و تمامی اعضای داخل آن به شهادت رسیدند. سرهنگ زارعی با تلخی و حسرت از این اتفاق یاد میکند.
فرمانده پایگاه میگوید که از خزر تا هامون، محور ماموریتهای آشیانه پنجم رزمی هوانیروز است و حدودا ۵ استان زیر چتر حمایتی پایگاه تحت فرماندهی او هستند. سیل گلستان در سال ۱۳۹۸ که ۳۰ روز طول کشید، یکی از مهمترین ماموریتهای چند سال اخیر خلبانان این پایگاه بوده است که فرمانده از آن یاد میکند و میگوید: عملیاتهای مردم یاری از جمله برنامههایی است که ارتش جمهوری اسلامی به ویژه نیروهای هوانیروز همواره در راستای تامین آسایش مردم عزیزمان انجام میدهند.
سرهنگ زارعی ایستاده در کنار کبراهای خموش، اما زهردار هوانیروز با ما گفتگو میکرد. فرمانده با شعف فراوان از دست رنج مهندسان و متخصصان صنایع نظامی کشور سخن میگفت. او میگفت: امروز هوانیروز مجهز به دوربینهای دید در شب است، دوربینهایی که توسط جوانان خودمان و در اصفهان ساخته میشود و پایگاههای هوایی ما گروهانهای دید در شب دارند.
فرمانده ادامه داد: برد موشکهایی که توسط همین کبراها به سمت دشمن شلیک میشوند هم افزایش ۱۲ تا ۲۰ کیلومتری داشته است و توان نقطه زنی ما را افزایش داده است.
اینجا بود که فرمانده با غرور از دستاوردهای پیشینیان سخن گفت و ذکر کرد: شاید باورتان نشود، اما یکی از افسران خلبان ما در جنگ تحمیلی، متوهرانه و با شلیک یک موشک موفق شد یک فروند میگ-۲۳ عراقی را از پای درآورد. ارتش چنین افسرانی داشت.
کم کم آماده رفتن میشویم. بالگردی که ماموریت داشت چتربازان را جابجا کند نیز به تازگی نشسته بود و متخصصان فنی پایگاه مشغول کارهای لازم برای پس از پرواز این سیمرغ بودند.
از فرمانده پایگاه خداحافظی کردیم. هنگام رفتن به ما گفت: من با یک فیلم و دیدن رشادتهای سربازان این خاک، نظامی شدم و از راهی که آمدم خوشحالم. امیدوارم گزارشهای شما هم بر جوانان ما تاثیر بگذارد و فرصت هرگونه خدمت و جانفشانی برای ایران عزیز را بدست آوردند.
در راه بازگشت بودیم که یاد شهید علی اکبر شیرودی افتادم؛ خلبان بزرگی که در عرصه نبرهای کبرا در جهان بی نظیر بود. نمیدانم میدانید یا خیر، اما شهید شیرودی دارنده بیشترین ساعت پرواز جنگی با بالگرد کبرا در جهان است و شبیه او نیست. جمله معروفی از این شهید به یادگار مانده است؛ جملهای که نشان میدهد بی چشم داشت به درجه و مقام، دوستدار خدمت به مردم اش بوده است:
«اینجانب خلبان پایگاه هوانیروز کرمانشاه میباشم و تا کنون برای احیای اسلام و حفظ مملکت اسلامی در کلیه جنگها شرکت نمودهام، منظوری جز پیروزی اسلام نداشتهام و به دستور رهبر عزیزم به جنگ رفتهام؛ لذا تقاضا دارم درجه تشویقیای که به اینجانب دادهاند، پس گرفته و مرا به درجه ستوانیارسومی که بودهام، برگردانید».